از بازرگان تا احمدینژاد/ درباره عباس شیبانی
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۹۶۳۱
آفتابنیوز :
رهبر انقلاب پس از اقامــه نماز و قرائت فاتحــه، از تلاشهای مرحوم درخدمت به نهضت امامخمینی (ره) در دوران قبــل و بعد از انقلاب اسلامی تجلیل کردند و گفتند: آقای دکتر شــیبانی به معنــای واقعی کلمه جزو انســانهای صالح بود. ما ایشان را خیلــی وقت اسـت، سالهاست، یعنی شاید پنجاه و چندسال است که میشناســیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دور از انتظار هم نبود در این مراسم که اعضای خانواده آن مرحوم نیز حاضر بودند، اشاراتی به این همراهی پنجاه و چند ساله با انقلاب شود: ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به نظرم سال ۴۷ یا ۴۸ بود که با ایشان آشنا شدیم... من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب فکر و صاحب نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع میشــدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم.
احمدزاده گفت که جمع کردنِ اینها کار ما نیست، کار عبّاس شیبانی است؛ او میتواند اینهــا را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فورا به نظرم شاید در ظــرف دو روز- یک جلســه پانزده شانزده نفره از دکتر شریعتی، آقای بهشــتی، آقای مطهری، همه را جمع کرد؛ یک آدم این جــوری بود؛ آماده بهکار. بعد از انقلاب هم به معنای واقعی کلمه ایشان مشــغول کار بود، مشغول تلاش بود. اما سمت دیگر همه این تلاشها و مجاهدتهای مرحوم دکتر شیبانی، همراهی همسـری بود که در این مسیر از هیچ اقدامی برای کمک فروگذار نکرد. موضوعی که از چشـم رهبر انقلاب اسالمی پنهان نماند. گویی که نمیشود از تلاشها و مجاهدتهای آن مرحوم سخن گفت، ولی از همسرش مرحوم خانـم انسیه مفیدی یادی نکرد: خانمش هم با ایشان خیلی واقعا همراهی کــرد. خدا انشــاءالله خانم مفیدی را رحمت کند.
عباس شــیبانی ۲۰ آبان ۱۳۱۰ متولد شد، سال ۱۳۲۹ فعالیت سیاسی خود را شروع کرد و سال ۱۳۳۲ وارد دانشکدۀ پزشــکی دانشــگاه تهران شـد. سال ۱۳۳۵ در تظاهــرات حمایت از جمال عبدالناصر دســتگیر و از دانشــکدۀ پزشــکی اخراج شد و ســال ۱۳۴۷ به دانشگاه بازگشت و تحصیلات پزشکی خود را به اتمام رساند. مرحوم شیبانی سالها در زندانهای شاه به سر برد با ۹ بار محکومیت ۱۳ سال از عمر خود را در زندان گذراند. او پس از انقلاب، بعد از استعفای دولت موقت در کابینیهای که تحت نظر شورای انقلاب فعالیت میکرد، وزیر کشــاورزی شد. شیبانی همچنین دبیر جلسات شورای انقلاب بود. جلسات شورای انقلاب به دلایل امنیتی ضبط نمیشد و شیبانی مذاکرات را در دفترهایی مینوشــته که بعدها به پیشنهاد هاشمی رفسنجانی به صورت محدوی منتشــر میشوند و در اختیار مسئولان قرار میگیرند. عباس شـیبانی مــرداد ۱۳۵۸ در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نمایندۀ تهران انتخاب شد، در انتخابات مجلس اول هـم بهعنوان نماینــدۀ تهران انتخاب شد. پس از استعفای دولت موقت و درحاشیه قرار گرفتن اعضای نهضت آزادی، عباسشیبانی هم مانند محمدعلی رجایی و حسن حبیبی دریافت که برای تداوم حضور در قدرت باید از دوستان سابقش فاصله بگیرد. این فاصلهگیری باعث شد ۵ دوره (۱۹سال) بهعنوان نماینده در مجلس باشد و سـه دوره (۱۴سال) حضور در شورای شهر تهران را تجربه کند. شیبانی در سالهای آخر عمر دچار آلزایمر شــده بود. آزاده شــیبانی دربارۀ وضعیت پــدرش در اواخر عمر گفته اســت: پدر سالهاست که دیگر حرف نمیزنــد و ســخنی نمیگوید؛ مگر جملههــای کوتاه. قبل از انقلاب، ســاواک پدرم را به خاطر فعالیتهای انقلابی ۱۳ ســال زندان انداخت، اما من یاد نـدارم که در کل ســالهای پس از انقالب اسلامی، پدرم ذرهای از شرایط ســختی که قبل از انقلاب بر او تحمیل شده بود، گله کرده باشد.
عباس شیبانی سال ۱۳۴۸ با انسیه مفیــدی که از زنان مبارز قبل از انقلاب بود، ازدواج کرد. دخترشــان دربارۀ ازدواج آنها میگوید:پدرم به همراه دایی بنده، زندانی سیاسی بودند، زمانی که بانویی انقلابی برای پیگیری اهداف انقلاب به دیدن دایی بنــده میآمدند؛ پدرم در جریان قرار گرفت و این خانم را از طریق دایی من خواستگاری کرد؛ حقیقت خواستگاری پدر من درپشت میلههای زندان انجام شــد و پدر معتقد بــود اگر با زنی ازدواج کند که شـرایط فعلی را درک کند و بپذیرد، میتواند او را به کمال آرامش و آسایش برساند، خطبۀ عقد پدر و مادرم را نیز آیتالله طالقانی خواندند.
منبع: روزنامه سازندگیمنبع: آفتاب
کلیدواژه: عباس شیبانی سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۹۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/